آلبوم موسیقی «پنج تصنیف از استاد اسماعیل مهرتاش» به بازار موسیقی رسید.
به گزارش خبرنگار بخش موسیقی خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا)، بازسازی این اثر بهانهای برای یادآوری سبک و سیاق مهرتاش است.
موسیقی و تنظیم این اثر بر عهده هوشنگ فراهانی بوده و علی اصغر بهمنی خواننده اثر است.
فرشاد صارمی٬ سینا جهانآبادی، فرهاد زالی، افشین خلج و علیرضا جواهری نیز در این اثر هنرنمایی کردهاند، آلبومی که توسط انتشارات «ماهور» منتشر شده است.
اسماعیل مهرتاش در سال ۱۲۸۳ در تهران متولد شد. وی از شاگردان درویشخان بود و پس از مدتی به مدرسه عالی موسیقی و به محضر علینقی وزیری راه یافت.
مهرتاش در سال ۱۳۰۵همراه با ادیب خوانساری «جامعهباربُد» را تأسیس کرد که شامل کلاسهایی برای آموزش تار، آواز، فن بیان و بازیگری بود. او بیش از چهارصد آهنگ برای نمایشها،پیشپردهها و همچنین ترانه و تصنیف ساخت و برای ضبط صفحه به قاهره و بغداد مسافرت کرد.
فعالیت هنری وی در جامعهباربُد تا سال ۱۳۵۷ ادامه یافت و هنرمندانی چون عبدالوهاب شهیدی، محمدرضا شجریان، محمد منتشری، برادران وفایی، ملوک ضرابی، ملکه حکمتشعار و بسیاری دیگر از شاگردان مکتب وی بودهاند.
شیوهی آموزش مهرتاش بر اساس برداشت شخصی وی از موسیقی ایرانی بود که شامل ردیفی است که هم اکنون به نام «ردیف آوازی استاد اسماعیل مهرتاش» موجود است. او در سال ۱۳۵۹ بدرود حیات گفت
آلبوم موسیقی اصیل «ردیف آوازی استاد اسماعیل مهرتاش» به روایت و اجرای «محمد منتشری» از سوی موسسهی فرهنگی-هنری ماهور منتشر شد. به گزارش مجلهی موسیقی ملودی ردیف «اسماعیل مهرتاش» که نتیجهی آموزش او نزد استادان موسیقی ایرانی و نیز به احتمال قوی، حاصل خلاقیتهای او در چارچوب این آموزشهاست، ردیفی است با ویژگیهایی اغلب متفاوت با ردیفهای آوازی دیگر. مواردی در آن وجود دارد که در ردیفهای دیگر یافت نمیشود. برای مثال، «شوشتری منصوری» در این ردیف، یک آواز مستقل است و به این ترتیب تعداد آوازهای این ردیف را به عدد ۶ میرساند. براساس این گزارش قسمت اعظم ردیف آوازی استاد اسماعیل مهرتاش را «محمد منتشری» زادهی ۱۳۲۱ از شاگردان بسیار نزدیک و با استعداد مرحوم مهرتاش، با استناد به محفوظات شخصی خود اجرا کرده است. بعضی از قسمتهای این ردیف بر روی نوارهای ریلی که سر کلاس ضبط میشدهاند باقی ماند و خوانندهی اثر حاضر، به قسمتی از آنها دسترسی داشته و توانسته صحت محفوظات خود را با آنها محک بزند و کاستیهای احتمالی را برطرف کند. محمد منتشری نزدیکترین شاگرد به مهرتاش بوده و در حدود ۲۰ سال از نزدیک با وی تماس داشته است، بهگونهای که در دوران کهولت استاد، بسیار اتفاق میافتاده که وی آوازی از ردیف او یا تصنیفی از ساختههای او را که خود استاد مهرتاش به دلیل سن بالا، فراموش کرده بود برای او بخواند. محمد منتشری صرفنظر از اینکه از بهترین و نزدیکترین شاگردان مهرتاش بوده، بهدلیل اینکه فقط نزد استاد مهرتاش آموزش دیده است از بیان و لحنی برخوردار است که میتوان او را به جرات از نزدیکترین و شایستهترین راوی ردیف مهرتاش دانست. او همانگونه که خود میگوید، روح کارهای مهرتاش را میشناسد و تمام تصنیفهای وی را بازخوانی کرده و به خوبی بر سبک و تفکر ملودیک وی تسلط دارد. این آلبوم هماکنون در بازارهای موسیقی کشور قابل دسترسی است.
تهران - ایرنا - آلبوم موسیقی «پنج تصنیف از استاد اسماعیل مهرتاش» به بازار موسیقی رسید.
به گزارش خبرنگار فرهنگی ایرنا، بازسازی این اثر بهانه ای برای یادآوری سبک و سیاق مهرتاش است. موسیقی و تنظیم این اثر بر عهده هوشنگ فراهانی بوده و علی اصغر بهمنی خواننده اثر است.
فرشاد صارمی٬ سینا جهان آبادی، فرهاد زالی، افشین خلج و علیرضا جواهری نیز در این اثر هنرنمایی کرده اند، آلبومی که توسط انتشارات «ماهور» منتشر شده است.
اسماعیل مهرتاش در سال 1283 در تهران متولد شد. وی از شاگردان درویش خان بود و پس از مدتی به مدرسه عالی موسیقی و به محضر علینقی وزیری راه یافت.
مهرتاش در سال 1305همراه با ادیب خوانساری «جامعه باربُد» را تأسیس کرد که شامل کلاس هایی برای آموزش تار، آواز، فن بیان و بازیگری بود. او بیش از چهارصد آهنگ برای نمایش ها،پیش پرده ها و همچنین ترانه و تصنیف ساخت و برای ضبط صفحه به قاهره و بغداد مسافرت کرد.
فعالیت هنری وی در جامعه باربُد تا سال 1357 ادامه یافت و هنرمندانی چون عبدالوهاب شهیدی، محمدرضا شجریان، محمد منتشری، برادران وفایی، ملوک ضرابی، ملکه حکمت شعار و بسیاری دیگر از شاگردان مکتب وی بوده اند.
شیوه ی آموزش مهرتاش بر اساس برداشت شخصی وی از موسیقی ایرانی بود که شامل ردیفی است که هم اکنون به نام «ردیف آوازی استاد اسماعیل مهرتاش» موجود است. او در سال 1359 بدرود حیات گفت.
یک عمر شبانه روز می سوزد عشق تا اینکه تو را به من بیاموزد عشق با سوزن مژگان و نخ گیسویت لبهای مرا چه تنگ می دوزد عشق *** آخر تو چگونه با دلم می سازی؟! از بس که بهانه گیرم و ناراضی در عشق هنوز بچه ام باور کن دیشب دل من رفت عروسک بازی *** شاید تو ندانی از کدامین ایلم تب دارم و با مرگ کمی فامیلم بردار و بکش چاقو و ذبحم کن، من از نسل نوادگان اسماعیلم *** هر روز دلم را به غمی آلودم عاشق شدم و شکستم و فرسودم من؛ نخل تبر خوردۀ این نخلستان توفان بوزد یا نوزد نابودم *** شب های زمستان زده را بیدارم چون ابر به پهنای دلم می بارم یک بار بیا و حال من را بنگر شاید تو بفهمی که چه دردی دارم؟! *** اینجا به جز از عشق رخت در دل نیست از یمن جمال تو کسی غافل نیست این قوم به شدت به تو ایمان دارند هرچند هنوز دینشان کامل نیست *** در بستری از سنگ از این آبادی با پای کمی لنگ از این آبادی ترسم نرسد به شهرتان ای زیبا این شاعر دلتنگ از این آبادی
گاهی دل من می سوزد برای گالیله من نمی دانم باید به بعضی ها چگونه حالی کرد : زمین گرد است حول مداری میچرخیم به دور خورشیدی . قانون حرکت پابرجاست گاهی اوقات هم باید گفت : چه میدانم ! چه اشکالی دارد شجاعانه همه اقرار کنیم : تا بدینجا را دانستم نمی دانم زین پس عقل من جزئی بود علم او نامحدود . " چرخ از بهر ماست در گردش زان سبب همچو چرخ گردانیم "
دستگاه چهارگاه، یکی از هفت دستگاه موسیقی ایرانی است. این دستگاه، از نظر علم موسیقی یکی از مهم*ترین و زیباترین مقامات ایرانی است. گام آن مانند شور و همایون، پایین رونده و مثل گام ماهور و اصفهان بالارونده می*باشد، چرا که در دو حالت محسوس است. یعنی می*توان گفت که این گام، مخلوطی از گام سه*گاه و همایون است و اگر نت دوم و ششم گام ماهور را ربع پرده کم کنیم، تبدیل به چهارگاه می*شود. در گام چهارگاه همیشه دو علامت نیم پرده برشو و دو علامت ربعی فرو شو با هم وارد شده*اند و فواصل درجات این گام نسبت به تونیک عبارت*اند از: دو نیم بزرگ، سوم بزرگ، چهارم درست، پنجم درست، ششم نیم بزرگ، هفتم بزرگ و هنگام، که دانگ*های آن هم با یکدیگر برابرند. نت شاهد (تونیک) این دستگاه نیز در راست کوک «دو» است. حالت آغازین درآمدهای چهارگاه، با نت «لا» بسیار واضح و مشخص است و به این وسیله به راحتی می*توان آن را از سایر گام*ها تشخیص داد. از میان مقامات ایرانی و به خصوص موسیقی مشرق زمین، شور، سه*گاه و چهارگاه هستند که از این میان، مقام چهارگاه از همه مهم*تر است. چهارگاه را گامی کاملاً ایرانی و خالص می*دانند. این گام با گام بزرگ (ماژور) ارتباط دارد چرا که مانند گام بزرگ بالا رونده است. سوم بزرگ مانند گام بزرگ است (دانگ*هایش مثل گام بزرگ (ماژور) مساوی بوده و فاصلهٔ آخر آنها نیم پرده است) و همین طور فاصلهٔ هفتم آن مانند هفتم گام بزرگ است و فاصلهٔ محسوس تا تونیک نیم پرده می*باشد. از طرف دیگر این چهارگاه با گام کوچک (مینور) نیز ارتباط دارد و به طریقی تمامی گام*های مختلف در یک جا جمع شده*اند و بهترین صفات هر گام را انتخاب کرده تا گام چهارگاه را با صفات عالی تشکیل دهد. گام چهارگاه هم از نظر آوایی و هم گوشه*های مشترک، شباهت زیادی با گام سه*گاه دارد. چهارگاه در گوشه زابل، کمی به اوج می*رود. این گوشه با وجود اینکه نت شاهد و ایست ثابتی ندارد، ولی از حالت ریتمیک و ضربی بالایی برخوردار است ولی از این نظر، هیچ وقت به پای گوشه مخالف نمی*رسد. مخالف اوج زیبایی چهارگاه است. حصار گوشه*ای است که در عین زیبایی، کمی از نظر کوک برای نوازندگان به خصوص سنتورنوازان، مشکل*ساز می*شود. زیرا برای اجرای این گوشه در ادامه ردیف چهارگاه، بایستی نت «فا» را دیز کوک کرد (البته در راست کوک). یعنی نت فا، نیم پرده زیر می*شود. این گوشه تا حدودی معادلات چهارگاه را به هم می*ریزد و برای اینکه بتوان به ادامه ردیف پرداخت، بایستی فرودی مجدد به درآمد داشته باشیم. گوشه منصوری نیز معمولاً پایان بخش دستگاهچهارگاه است. حالات کرشمه، بسته نگار، حزین و زنگ شتر، به زیبایی در تمام چهارگاه، خودنمایی می*کنند. آوازچهارگاه نمونه جامع و کاملی از تمام حالات و صفات موسیقی ملی ماست. چرا که درآمد آن مانند ماهور، موقر و متین است و شادی و خرمی خاصی دارد. در ضمن آواز زابل در همه دستگاه*ها و در اینجا حزن و اندوه درونی در آواز ما دارد. آوازی نصیحتگر، تجربه آموز و توانا مانند همایون دارد و آواز مویه و منصوری غم انگیز و حزین است. پس این دستگاه نیز به دلیل کمال خود هم گریه و زاری می*کند و هم شادی می*آفریند و گاهی مسرور و شادمان است و گاهی نیز غم*انگیز و دل*شکسته و با توشه*ای از متانت و وقار عارفانه شرقی. اما روی هم رفته چهارگاه را می*توان دستگاهی محسوب کرد که مانند پیری فرزانه دارای روحی بلند و عرفانی است و احساسات عالی انسانی را در کنار خصایص و محسنات انسانی صبور و شکیبا داراست. از ناکامی*ها و ناامیدی*ها اشک غم می*ریزد و در شادی*ها و خوشی*ها اشک شوق و سرور. این دستگاه، بهترین گزینه برای ساخت قطعات و تصانیف ملی میهنی و حماسی است به طوری که به زیبایی می*تواند حالت شوق و افتخار وصف ناپذیری را در شنونده به وجود آورد. نوازندگی در این دستگاه با هر یک از سازهای ایرانی، زیبایی خاص خود را دارد ولی هنگامی که تارنوازی به اجرای چهارگاه می*پردازد، چیز دیگری است. دستگاهچهارگاه ضمن دارا بودن شخصیت مستقل از بعضی جهات به دستگاه سه*گاه شبیه*است. نت*های «ر کرن» و «لا کرن» مشخصه اصلی این دستگاه است. بدیهی است با جابجایی فواصل می*توان این نت*ها را تغییر داد. «دخترک ژولیده» و «رنگ مبارک باد» از جمله آثاری است که در چهارگاه ساخته شده*اند. گوشه «مخالف» اوج این دستگاه به شمار می*آید. دستگاه چهارگاه در بین پاره*ای از قدما به «دستگاه ملوک و سلاطین» نیز شهرت داشته*است. دلیل این نام*گذاری شاید به حالت رزمی و در عین حال فرح انگیز چهارگاه ارتباط داشته باشد. به لحاظ حس شناسی مطابق نظر استاد مجید کیانی "چهارگاه" بر آمدن آفتاب، سرآغاز زندگی، تابش نور، دیدن و شناختن و معرفت است. (مقام معرفت در وادی های هفت گانه ی عرفان) گوشه*ها
از گوشه*های اصلی این دستگاه می*توان به موارد زیر اشاره کرد:
نگفتی ماه تا امشب چه زیباست ندیدی جانم از غم نا شکیباست چرا رفتی چرا من بی قرارم به سر سودای آغوش تو دارم خیالت گرچه عمری یار من بود امیدت گرچه در پندار من بود بیا امشب شرابی دیگرم ده ز مینای حقیقت ساغرم ده چرا رفتی چرا من بی قرارم به سر سودای آغوش تو دارم دل دیوانه را دیوانه تر کن مرا از هردو عالم بی خبر کن بیا امشب شرابی دیگرم ده ز مینای حقیقت ساغرم ده ز مینای حقیقت ساغرم ده چرا رفتی چرا من بی قرارم به سر سودای آغوش تو دارم…