رهگذري تنها
مانده بر درب اتاق
اتاقي بسته
خانه اي پر راز
در اين شهر شلوغ و غوغا
يك فراموش خانه
خانه تو در تو
دستانم را در هوا به گردش درمي آورم .
شايد بادهاي همراه پاييزي
هاله هاي مهر مرا به اطراف پراكند .
شعاع مهرورزي حد و مرز ندارد.
عشق همه جا راه دارد
حتي در گرماي دستاني كه بي اراده از حركت باز ميماند .
حتي به دلي كه سخت ترين سنگها را ميشكند
حتي به قطره اي كه قرارست به درياي كشور دل او متصل گردد.
:: برچسبها:
حمید رضایی ,
,