اب را گل نکنیم .
در فرودست انگار کفتری می خورد اب.
یا که در بیشه دور سیره ای پر می شوید
یا در ابادی کوزه ای پر می کردد
اب را گل نکنیم
شاید این اب روان می رود پای سپیداری تا فرو شوید اندوه دلی
دست درویشی شاید نان خشکیده ای فرو برده در اب
چه گوارا این اب!!!
چه زلال این اب!!!
مردم بالا دست چه صفایی دارند!!!
چشمه هاشان جوشان گاوهایشان شیر افشان باد!!!
من ندیدم دهشان
بی گمان پای چپرهاشان جا پای خداست
چه دهی باید باشد !!
کوچه باغش پر موسیقی باد
مردمان سر رود
اب را می فهمند
گل نکردندش ما نیز
اب را گل نکنیم !!!
:: موضوعات مرتبط:
اشعار شاعران ,
,