مهستی گنجوی/3


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



تاریخ : دو شنبه 8 دی 1393
بازدید : 427
نویسنده : آوا فتوحی

 

5. خردورزی

درسروده های مهستی، برخلاف اشعاربسیاری شعرای قبل و بعد از وی، هیچ گونه اثری از مدح شاهان و دیگران دیده نمی شود. شباهت بین اندیشه خیام و مهستی حیرت انگیزاست بطوریکه خوانند نمی داند اورا اُستاد خیــّام بداند یا خیام را استاد وی. شاید هم این دو بی خبر از یگدیگر، با آموختن از خود زندگی، به نتایج واحدی رسیده و اشعار مشابهی سروده اند ـ همان چیزی که شعرا آنرا "توارد" می گویند وما چنین انطباقی را درتاریخ تحول اندیشه ی انسانی فراوان داشته ایم.  مهستی با ریاکاری سرناسازگاری دارد.

یک دست به مصحفیم ویک دست به جام

گه نزد حلالیم وگهی نزد حرام

مائیــــــم دراین گنبــــد ناپختــــــه ی خام

نه کافرمطلق نه مسلمان تمـــام

پیوسته خرابات زرندان خــــوش باد

دردامـن زهد زاهدان آتش با د

آن دلق دوصد پاره وآن صوف کبود

افتاده بزیر پای دردی کش باد

هم مستم وهم غلام سرمستانم

بیزار ززهد وبنده ی رندانم

من بنده ی آن دمم که ساقی گوید

یک جام دگربگیر ومن نتوانم [6]

و این مفهومی است که حافظ آنرا درقرن هشتم هجری می پروراند وخرقه ی زاهدان را گاهی دررهن شراب می گذارد وگاهی آنرا طعمه ی آتش می کند:

گفت وخوش گفت بروخرقه بسوزان حافظ

یارب این قلب شناسی زکه آموخته بود؟

تاریخ مان را باید بازخوانی کنیم و مرواریدهای گرانبهایی که قرن هاست در دل خود اسیر و پنهان کرده است باز یافته و آن ها را قدرشناخته و بازشناسیم.

 





:: برچسب‌ها: مهستی , گنجوی , رباعی , زندانی , فروغ , کتاب , زن , شهر آشوب , پارسی , آفاق , ادبیات , ایران , شیراز , اصناف , ,

مطالب مرتبط با این پست :

می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه:








اگر که سن را عروس بدانیم و اندیشه را داماد این زفاف را اویی می شناسد که حافظ را بستاید (گوته)

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

RSS

Powered By
loxblog.Com