قرار است تا کی...
قرار است تا کی از پشت شیشه ها به آفتاب نگاه کنیم؟
به نرده ها که روبه روی ما هستند
انگار کن برف افتاده روی آدرس¬ها
تخیل مرده دنبال دفتر نمی گردد
در پشت یک عبارت یک دنیا در پشت یک سلام
اقیانوس کنار اقیانوس
پس این نقشه ها را بردارید
که شهرها یکی شماره ها یکی ست همه
و خورشید پیراهن خزه به تن دارد
که دلتنگی ها به این سرعت به یاد می آیند
با این کیف سیاه در خیابان ها چقدر و کوچه ها چقدر بگردم من
نه کارد در جای دیگری گیر دارد به عهده ی من نیست
تابلوها شامل توقف، ایست، به مرگ چند متر نمانده است، آهسته.
:: موضوعات مرتبط:
اشعار شاعران ,
,