محمد بن محمود آملی پزشک،فیلسوف شهیر ایرانی از مازندران که در قرن چهارم میزیست.
علامه محمد بن محمود ملقب به شمس الدین آملی از علما و محققین و پزشک بزرگ شیعه در قرنهای هفتم و هشتم هجری است. تاریخ ولادت او مشخص نیست ولی میتوان گفت که ایشان در نیمه دوم قرن هفتم هجری در آمل به دنیا آمد و برای تحصیل علوم مختلف محضر استادان بزرگی را در چند شهر درک نمود و سپس در زمان الجایتو بنا به درخواست آن پادشاه به سلطانیه رفت و مورد احترام وی و وزیرش خواجه رشید الدین فضل الله همدانی قرار گرفت و مدرس مدرسه سلطانیه شده و بعد از مرگ آن پادشاه و اختلال امور آذربایجان چندی در سیاحت بلاد گذرانید تا اینکه در زمان فرمانروایی شاه شیخ ابواسحق به شیراز رفت و همانجا متوطن شد و به تدریس و تالیف پرداخت.
وی همچنین با جمال الدین حسن بن یوسف بن علی بن مطهر معروف به علامه حلی متوفی به سال ۷۲۶ هـ.ق و قاضی عضدالدوله ایجی از علمای اهل سنت متوفی به سال ۷۵۷ هـق معاصر بود و طریق مجادله و مناظره میپیمود.
علامه آملی در دوران عمرش مسافرتهایی زیادی نمود و از این راه دانشهای فراوانی کسب کرد وی در زبان فارسی و عربی مهارت بسزایی داشت و در هر دو زبان تالیفات زیادی داشت از جمله تالیفات مشهور او در زبان عرب شرح کلیات قانون ابن سینا است که در سال ۷۵۳ هـ.ق تمام کرد و شرح بر مختصر الاصول ابن صاحب که قاضی عضدالدین ایجی به مذاق اهل تسنن شرح کرده بود و وی به مذاق شیعه نوشته و در آن عقاید عضدالدین ایجی را رد کردهاست. از دیگر تالیفات وی شرح کلیات طب سید شرف الدین ایلاقی است. نفایس الفنون فی عرایس العیون اما مهمترین اثر شمس الدین آملی کتاب نفایس الفنون فی عرایس العیون است که از جمله کتب معتبر فارسی شمرده میشود و درباره شرح موضوعات مختلف علوم است و در آن بالغ بر ۱۲۰ نوع از علوم و چندین فنون مختلف یاد شدهاست.
آنطوری که در تاریخ ادبیات ایران تالیف دکتر ذبیح الله صفا آمدهاست کتاب نفایس الفنون فی عرایس العیون حکم دایره المعارف جامع و مفصلی در علوم قدیم دارد که شمس الدین آملی آن را با نهایت تبحر و دقت نوشته و در همه ابواب چنانکه باید از عهده کار دشوار خود برآمده و مطالب غامض علمی را با انشایی درست و متقن به صراحت و روشنی ادا کردهاست.
انشاء علامه آملی در این کتاب به شیوه عمومی نوشته میشدهاست ملاحظه میشود همان شیوهای که در آثار خواجه نصیرالدین طوسی و علامه قطب الدین شیرازی هم میبینیم.
شمس الدین محمود پیش از شروع به بحث درباره اقسام علوم مقدمهای بر سه فایده ترتیب داد یکی بیان شرف علم، دوم تقسیم علوم، سوم در ترتیب کتاب و آن فایده در تقسیم علوم است با آنکه به کوتاهی پرداخته شده برای شناخت نظر قدما درباره علوم و تقسیمات آن سودمند به نظر میآید بعد از این مقدمه شمس الدین به بحث درباره علوم اوایل متضمن هفتاد و پنج علم که آن بر سی و شش فن نهاده شده شد قیام کرد و هر فن را به فصولی تقسیم نمود. تالیف وی تالیف کتاب نفایس الفنون فی عرایس العیون را به سال ۷۳۶هـ.ق آغاز نموده و بعد از سال ۷۴۲ هـ.ق آن را به نام شاه شیخ ابوسحق اینجویه انجام برد و در قسمت تاریخ آن ذیل وقایع را تا مرگ سلطان ابو سعید به سال ۷۳۶ امتداد دادهاست.
همچنین وی به زبانهای فارسی و عربی شعر میسرود و در مقدمه بعضی از اشعار خویش را به مناسبتهایی آوردهاست به طور نمونه دربارهٔ توحید میگوید:
خداوندی که او داند که چون است
|
|
چو او از هر چه من دانم فزونست
|
نه هرگز کبریائیش بدایت
|
|
نه ملکش را سرانجام و نهایت
|
بدین آلت که عقل او را زبان گفت
|
|
ثنای حضرت او چون توان گفت
|
از تاریخ وفات وی صریحا اطلاعی در دست نیست ولی میتوان گفت که مشارالیه تا اواخر قرن هشتم زنده بود.
میر برهانالدین محمدباقر استرآبادی، مشهور به «میرداماد»، معلم ثالث و متخلص به اشراق، فیلسوف، متکلم و فقیه برجسته دوره صفویه و از ارکان مکتب فلسفی اصفهان است. میرداماد فرزند میر شمس الدین محمد استرآبادی مشهور به داماد و از سادات حسینی گرگان است. محمد استرآبادی با دختر علی بن عبد العالی معروف به محقق کرکی ازدواج نمود و به همین خاطر او را داماد نامیدند. میرداماد این لقب را از پدر خود به ارث بردهاست. درباره سال تولد او، اطلاعات کافی در دست نیست؛ ولی کتاب «نخبة المقال فی اسماء الرجال» تولد او را سال ۹۶۹ ذکر کردهاست.[۱]
در کودکی به توس هجرت کرد و علوم دینی را نزد سید علی فرزند ابیالحسن موسوی عاملی و دیگر اساتید آن دیار آموخت.[۲] همچنین علوم فلسفه و ریاضیات را در دوران حضورش در توس آموخت. میر محمدباقر سپس راه قزوین پیش گرفت. در سال ۹۸۸ دوباره به خراسان آمد و تا سال ۹۹۳ در آنجا ماندگار شد و سپس به کاشان مهاجرت کرد.
استادان
- عبدالعالی بن علی بن عبدالعالی کرکی
- شیخ عزالدین حسین بن عبدالصمد عاملی[۳]
- سید نورالدین علی بن الحسین موسوی عاملی[۴]
- علی بن ابی الحسن عاملی
- تاجالدین حسین صاعد بن شمسالدین توسی
- میر فخرالدین محمد حسینی سماک استرآبادی[۵]
شاگردان
- صدرالدین محمد شیرازی معروف به ملاصدرا[۶]
- حکیم ملا عبدالرزاق لاهیجی
- ملا محسن فیض کاشانی
- حکیم قطبالدین لاهیجی
- سید احمد علوی عاملی
- ملاخلیل قزوینی
- علی نقی کمرهای
- نظامالدین امیر احمد بن زینالعابدین عاملی
- محمدتقی بن ابیالحسن حسینی استرآبادی
- عبدالغفار بن محمد بن یحیی گیلانی
- امیر فضلالله استرآبادی
- دوست علی بن محمد
- عادل بن مراد اردستانی
- شمسالدین محمد گیلانی
- میرزا شاهرخ بیگار
- محمدحسین حلبی
- عبدالمطلب بن یحیی طالقانی
- ابوالفتح گیلانی
- میر منصور گیلانی
- عبدالله سمنانی
- محمدحسن زلالی خوانساری
- محمد گنابادی
- حسین بن محمد بن محمود حسینی آملی
-
میرداماد مانند بسیاری از حکما و عرفا، که ذوق شعر و شاعری داشتهاند، به سرودن شعر عربی و فارسی میپرداخته و به «اشراق» تخلص مینمودهاست. مجموعه اشعار او بعدها به نام «دیوان میرداماد» گردآوری شدهاست.[۳۳]
گرایشهای عرفانی
میرداماد افزون بر تکیه کردن به برهان و استدلال، گرایشهای عرفانی نیز داشت؛ به طوری که روح اشراق بر افکارش غلبه داشته و سیر روحیاش در راه عرفان بود.[۳۴]
درگذشت
میرداماد در سال ۱۰۴۰ در بین راه مسیر کربلا و نجف درگذشت و در حرم علی بن ابیطالب دفن شد.[۳۵]
ابن هندو (ابهامزدایی)
از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
(تغییرمسیر از ابن هندو)
پرش به: ناوبری، جستجو
اِبْنِ هِنْدو، نام چند تن از کاتبان، شاعران و ادیبان ایرانینژاد سدههای چهارم و پنجم قمری (۱۰ و ۱۱م.) است.
:: موضوعات مرتبط:
مطالب فلسفی ,
,
:: برچسبها:
آملی ,
میرداماد ,
ابن هندو ,
,