عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



تاریخ : چهار شنبه 12 آذر 1393
بازدید : 542
نویسنده : آوا فتوحی

شعر "آیینه چهار وحهی" از شاعر "خسرو كرمانشاهي" (1)
وجدان اش را
در رختخواب جا گذاشت
سبک بال شد

(2)
تن فروشی
برای نان
رذیلت بود
انسانیت اش حراج کرد
شرافت پیدا کرد

(3)
تیغ بر خود کشید
به جای خون، آب شتک زد
اختراع اش را ثبت کردند

(4)
آمده بود، بماند
ماند
پوسید
کپک زد



:: موضوعات مرتبط: شاعران سایت شعرنو , ,
:: برچسب‌ها: خسرو کرمانشاهی , شعرنو , ,
تاریخ : شنبه 10 آبان 1393
بازدید : 435
نویسنده : آوا فتوحی


قسم بر آفتاب ِ مشرق آوا .....،قسم بر ماهتاب ِ شام پیما

قسم بربادهایِ گرم ِصحرا....،قسم برساحل وامواج ِدریا

قسم برخوشه ی زرین گندم،قسم بردانه های ِرفته درخُم

قسم برپینه هایِ ِدست دهقان،قسم برشادی وغمهای مردم

قسم برسوسن ویاس وسنوبر،به الوان حنایی رنگ واحمر

به رنگ ِموی وروی آدمیزاد...،به رنگِ دلپسند ِنازِ اسمر

قسم برکهنه ها و بر دل ِنو..،قسم بر من قسم بر او و بر تو

قسم برسنگ وبرآیینه هردو،قسم برشمع سوزان شعله پرتو

قسم برچشم ِآهوی ِ رمنده .،قسم بر بال و پر های ی پرنده

قسم برتیغ و برقِِ ِ نازِ تیشه....،قسم بر ساکنان ِ اهل ِ بیشه

قسم بر جامدان ِ خفته برخاک.،قسم برحاملان ِبرگ وریشه

قسم برکاغذ و اوراق ِ دفتر،قسم برهرچه دارد جان وجوهر

قسم بر کائنات وصانع ِ او ،که براین جمله اوگردیده سرور

که تائب را نباشد هیچ کاری،که اورا شد مهم عشق ِنگاری

شد اورا دل دهی و دل سپاری،به کوی وآستانش سرگذاری



:: موضوعات مرتبط: شاعران سایت شعرنو , ,
:: برچسب‌ها: یاسر شفیعی , شعرنو , ,
تاریخ : دو شنبه 28 مهر 1393
بازدید : 1082
نویسنده : آوا فتوحی

شعر "رباعی ۴" از شاعر "جلیل ربانی"

به گلزارنگاهت امدم ، حالم خراب شد
دلم دلم آنی به عشقت ، مبتلا شد
اگر روزی نگاهت را بگیری
بدان عمری که داشتم ، بر فنا شد

دیوانه کویت شده ام ، عاری نیست
ازدست کسی برای من کاری نیست
تنها تویی که درد من میدانی
درعشق تورسوای خلایقم شوم باکی نیست

دلم میخواست که با تو یارباشم
انیس و مونس و غمخوارباشم
به جا و به راهی که رفتی
مریدت گردم و همرات باشم

دلم خاموش وسردوبیقراره
برای دیدنت در انتظاره
اگربار دگر برگردی پیشم
ببینی عاشقت گشتم دوباره
-
غم و دردی درون سینه دارم
ز ایام گذشته بی قرارم
فلک چرخش برایم هیچ نچرخید
بجزافسوس دگر کاری ندارم



:: موضوعات مرتبط: شاعران سایت شعرنو , ,
:: برچسب‌ها: جلیل ربانی , شعرنو , ,
تاریخ : دو شنبه 28 مهر 1393
بازدید : 502
نویسنده : آوا فتوحی

شعر "وصال" از شاعر "حسین محمدی حسن باروق"

برگ ریزانِ خزان و بی تاب شدن
در گذرِ آیتِ ابواب ، شدن
زرد و نزار ، باد و تازیانه ای
تقربِ وصال و بی خواب شدن
رقص کنان رسیده بر گذر گهی
تکیده ی قدومِ احباب شدن
خشخشان زِ سودن و گسسته جان
همسفرِ خروشِ ارغاب شدن
کوچ کنان به آسمان بهر ملک
منتظرِ دستورِ ارباب شدن

ارغاب : جوی آب و رودخانه



:: موضوعات مرتبط: شاعران سایت شعرنو , ,
:: برچسب‌ها: حسن باروق , شعرنو , ,
تاریخ : دو شنبه 28 مهر 1393
بازدید : 630
نویسنده : آوا فتوحی

شعر "فاصله" از شاعر "مجتبی بضاعت پور"

توغم انگیزترین ناحیه ی افکاری
قطره ای حل شده درسبزینه
وچواشکی که جدامیشود از پاکترین سطح قنوتی درشب
کلبه ای در لب پنهان حیاط ملکوت
ومن ازگشتن آن درته این فاصله ها گم شده ام
آری احساس من این است که من گم شده ام
عمق غوغای خزان دل تو
غرق فهمیدن افطار پرستوی غریبت در نور
لای اندیشه ی پروسعت تنهایی هرلحظه ی تو
و تراویدن هر ثانیه ای روی زمانی نگران در پی تو...
از میان دو صدایی که فریبانه ملاحت به نگاه همه ی خاطره ها می بخشد
و غروبی که پریشانی خود را به فضایی نیلی میشوید
و نسیمی که طراوت به روان گس این منظره در تاریکی می آرد
من غریبانه به دنبال سکوتی هستم
در مسیر تپش فاصله ها
درلب ساحل غمناک فرورفته در این مرثیه ها
در هجوم خنک تابستان
در پی سادگی خواب درختی که نماهنگ متینی دارد
و در آسودگی خط قلم
در رسیدن به کلامی دیگر...
لحظه ها منتظر خاطره اند
شاید این خاطره ای را که تو در منحنی خلوت شب های من انداخته ای
امتداد نفس گلهاییست
که در ایوان امیدی ویران میرویند
کاش این صفحه ی تقویم که بر دوری ما می خندد
با نسیمی گذران از سر شادی ورقی تازه کند
و مداری پرازاحساس وپر از عاطفه در برگیرد...
آشتی دادن مهتاب و سحر حس عجیبی دارد
و چه ابعاد لطیفی دارد
خواهش سرد وضو،به تن خسته ی من
من در این حاشیه ی درد بدنبال خدا خواهم رفت
و نمازی خواهم خواند به آرامی یک خواب زلال...
و در این لحظه ی متروک از روح
رقص مستانه گندم چه شکوهی دارد
چه هماهنگی خوبی دارد
چینش روغنی منظره در بالادست
تابش جامد اشیاء مجاور،فراسوی خیالی مشکوک
جنبش برگ فرورفته در ادراک خدا
روی سجاده ی یک برکه در این نزدیکی
سایه ی تنگ خجالت به سردفتر من می ریزد...
پشت این خاطره ها
من به آشفتگی خط قلم نزدیکم
و صدای تپش ظلمت را میشنوم
من دگرگونه به بیداری خورشید در این آبادی می نگرم
و در این کوچه که هر لحظه در آن،وزش امیدی می آید...
بادِ احساس تو سرگشته و سرمست از انبوه درختان انار
با کمی خنده به آغوش چمن های غنی از هیجان می آید
میزند سر به درون کدر و تار تنورِ سر راه
بوسه بر کاغذ این دفتر بی جلد و پر از واقعه ها می فکند
روی پیشانی این کاغذ پژمرده و ناصاف مدام
آخرین جمله ی اندوه تو در سجده ی خورشید سراسیمه به من می نگرد
و به من می گوید
راه معراجِ به آغوش تو را...
حجم این زمزمه هایی که تو را می خواند
قدر ابریست که در کوچه ی بن بست زمان میگرید
جنس این مرثیه هایی که مرا پی در پی میشکند اندوه است
دست کوتاه حقیقت نغمه هایی جاوید از نی اقبال برون می آرد
نغمه هایی که از اسرار تو با من لب آن رود سخن میگوید
گرچه نیلوفر احساس تو از باغچه ای میروید
که صداقت به تن سرد حروفی دارد
که صمیمانه من آن را به لبانی که زمانی بنشستند بر اعضای تو از پنجره بر مهتابی می گویم...
فرصت سبز رسیدن ب کران همه ی فاصله ها نزدیک است
به طناب غم تنهاییمان سنجاقی خواهم زد
خواهم انداخت بر آن رخت تر رابطه را
من از اندازه ی پیراهن خوشبختی این رابطه بر مردم این دشت سخن خواهم گفت
به اصول خنک شهریور
وصله ای خواهم زد...
تکیه هایی که تو بر سادگی منحنی شانه ی من میکردی
وسعتی داشت به اندازه ی آفاق خزان
بُعدی از خواهش دستان تو در آن طرف نامعلوم
فقط این چینش پنهانی افکار اتاق
فقط این دست نوازشگر امواج نسیم
در بروی غم تنهایی دل میبندد
من از آزادترین بام فراموشی ها
روح و رویای هم آغوشی با باران را
با سبد های پر از غصه به تقدیر زمان بخشیدم
کاش میشد جریان نفس فاصله ها را کم کرد
کاش میشد به سمیرای تهیدست خزان منطق داد
کاش میشد که خدا را فهمید
من به قانون خدا شک دارم
من به ناپاکی آرامش بوسیدن دستان تو عادت دارم
و سر خاضع ایمان به تن بالش تاکید مه آلود گناه
و شکیبایی آن بستر پرمهر
دردامنه ی تاریکی
و تمنای تو در زاویه ای بحرانی
حالیا ترک تو اجبار غم حادثه ی فرداهاست
خط پیوستگی و وصلت ما آبی نیست...
به شبانگاه دو دیدار قسم
و همین ثانیه هایی که تَرَک میدهد افکار مرا
و به اقطار پر از برگ همین دلتنگی
و به پژواک قدم هایت بر روی هرم های هوایی هشیار
من به این جاذبه ی نمناک خاطره ها دلشادم
من به این رایحه ی تلخ فراقت متوسل شده ام
چشم بارانی من جامه ی اندام تو را پوشیده
فکر سودای تو دربستر آکنده به هر عشق تهی
از لب نقره ای خاطره با شیون افسوس وفغان خواب مرا میروبد
آخرین آیه ی تصنیف همین فاصله ها را دریاب
مهربانی به پریشانی شب های من ارزانی دار
و مرا رد کن از این قاعده ی بیداری
و مرا کم کن از این هوش ظریف
نازنینا تو پراکنده بضاعت به لب پورِبضاعت دادی
با نگاهی دیگر
تازگی بخش بر این دل خسته...



:: موضوعات مرتبط: شاعران سایت شعرنو , ,
:: برچسب‌ها: مجتبی بضاعت پور , شعرنو , ,
تاریخ : دو شنبه 28 مهر 1393
بازدید : 526
نویسنده : آوا فتوحی

شعر "فراموش شدَست!" از شاعر "مجیدجعفرزاده کسیانی"

روزگــاریـست کـــه لــبخـنـد فــــرامــوش شــدَسـت

سالـهـا پـیـش لـَـب از قَـــنـد فــــرامــوش شـــدَســت

چـشـمـه ی شـعرِ مـن انــگــار هـمه خــشکـیدَســت!

شـعــرم از قــافــیـه و بـَنــد، فـــرامــوش شـــدَســت

تــیـشـه بـر ریــشـه ی اندیـشـه ام آخــــر بــــزنــیـد،

بـــه جـهنـم کــه هـنـرمـنـد فــــــرامــوش شــدَســت!

نــه صـفــا مـانــده بــه دلـهــا و نــه مـهـری و وفـــا

آنچـه از صِدق کــه گــفتند، فــــرامـــوش شـــدَسـت

صـد تَـرَک خـورد لـَبَم ،چون کـه گَـــــــزیــدم بـسیار

گــوشــم از هَـرزگی ی پـَــنـد فــــرامــوش شــدَسـت

ســالـها از پِـیِ خــــود گــشـته و مـی گـَــردم بـــــاز

آه! ایـــــن بــنـده ی دربـنـد، فـــــرامـــوش شـــدَســت

هــمـه دلـها کـه پــر از حیله و نـیـرنگ و ریـــاسـت،

عشـق بــا بازی و تَـــرفَـنــــد فـــرامــوش شــــدَسـت

چـون بَـشَر خونِ بَـشَـر را بـــه شَــری مـی ریــــزَد،

زنــدگی هــم زده چــون گــند، فـــرامـوش شـــدَسـت

دیــرگاهـیــست کـــــه دلـخـانـه مــرا می خــوانَـــــد،

بــــه جــهــــانی کـــه خداونـد فــرامـوش شــدَسـت!

تَـبَـر آریـــد کــــه من ،یــکــسَره جــنـگل بِــزَنَــــم،

تَـبَـرِسـتانِ شــما چـند؟ فــــــــرامــوش شـــدَسـت؟!

عصرِ مـا ،عـصرِ فــرامـوشی و بـیگـانـگی اســـت

پــدر و مـادر و فـرزنـد فــرامـــــــوش شــــدَســت!

سـاده تَر گویم ،از ایـن عصر، چه ها می خواهـیم؟!

هــرچـه دِل بــوده و دِلـبَـند، فـــرامـوش شــــدَسـت!



:: موضوعات مرتبط: شاعران سایت شعرنو , ,
:: برچسب‌ها: مجید جعقر زاده کسیانی , شعرنو ,
تاریخ : یک شنبه 11 اسفند 1392
بازدید : 760
نویسنده : آوا فتوحی

شعر "قرار" از شاعر "مجتبی ناصری طهرانی"

او دوباره روی عهدش پا گذاشت
چون قرار دیدن من را گذاشت

سال روز عشق ما امروز بود
وعده دیدار را فردا گذاشت

آمد این فردا ولی یک سال شد
با همه غمها مرا تنها گذاشت

عطر نرگس بود فهمیدم چه زود
مثل سابق دسته گل را تا گذاشت

آمد و حرفی نزد آرام رفت
اشک هایش را دوباره جا گذاشت


لحظه ای برگشت گفتم شاید او…
بر مزارم ظرفی از خرما گذاشت

پانوشت:

ببین دوباره صدای قطار می آید
ببین چگونه دلش بی قرار می آید

گمان کنم که دوباره دلش گرفته ولی
بریده است به قصد فرار می آید

بیا بیا که زمانه اگرچه جانکاه است
بیا بیا که زمانه کنار می آید

همین که می گذری از کنار من آرام
تمام سال کنارم بهار می آید

سبک شدی سر قبرم چه خوب می دانی
همین رفیق قدیمی به کار می آید



:: موضوعات مرتبط: شاعران سایت شعرنو , ,
:: برچسب‌ها: ناصری طهرانی , شعرنو , آوای هنرمندان , ,
تاریخ : یک شنبه 11 اسفند 1392
بازدید : 999
نویسنده : آوا فتوحی

شعر "صدای قلب مادر" از شاعر "فرشته ترغیبی"

"لبخند"چه آرام
گوشه ی لبانش
سر برگریبان نهاده است!
...ونگاهش آرام
اما بارانیست
گویا که غم به پادشاهی رسیده است!
...دراین سکوت
چه آوازقشنگی درحال نواختن است
صدای قلب مادر
که میخواند
دعای عاقبت بخیری را...



:: موضوعات مرتبط: شاعران سایت شعرنو , ,
:: برچسب‌ها: فرشته ترغیبی , شعرنو ,
تاریخ : یک شنبه 11 اسفند 1392
بازدید : 705
نویسنده : آوا فتوحی

وصلت ما از ازل یك وصلت ناجور بود

من كه خود راضی به این وصلت نبودم زور بود

درس و دانشگاه بالكل بی بخارم كرده بود

بسكه بودم سر بزیر و در غذا كافور بود

رخت دامادی پدر با زور كرد اندر تنم

گفت باید زن بگیری تو ...وَ این دستور بود

چندباری خواستگاری رفته بودم بد نبود

میوه می خوردیم و كلا. سور و ساتم جور بود

این یكی گیسو كمند و وان یكی بینی بلند!

این یكی چشم آبی و آن دیگری مو بور بود

سومی هم دو برادر داشت هر جفتش خفن

اولی نا فهم بود و دومی پر زور بود

خانواده گرچه یك اصل مهم در زندگی است

انتخاب اولم باباش کمی بی شعور بود

كیس خوبی بود شخصاً، صورتاً، فهماً، فقط

هشتصد تا سكه مهر خانم مزبور بود

با خودم گفتم كه كی داده...کی گرفته، بی خیال

حیف از شانس بدم دامادشان مأمور بود!

این غزل را توی زندان من سرودم یك نفس

شاهدم ناصر سه كلّه با كَرم وافور بود...

زن اَخ است و مایه درد و بلا با این وجود

می گرفتم یك زن دیگر اگر مقدور بود



:: موضوعات مرتبط: شاعران سایت شعرنو , ,
:: برچسب‌ها: علی محمد میرزا , شعرنو , آوای هنرمندان ,
تاریخ : یک شنبه 11 اسفند 1392
بازدید : 723
نویسنده : آوا فتوحی

شعر "گنج" از شاعر "سينا بچاري"

گنج بوسه تو را
به درياي مرواريد
روزگار نمي دهم
تو رفتي و
اين گنج هنوز
بر دلم سنگين است .



:: موضوعات مرتبط: شاعران سایت شعرنو , ,
:: برچسب‌ها: سینا بچاری , شعرنو , ,
تاریخ : یک شنبه 11 اسفند 1392
بازدید : 582
نویسنده : آوا فتوحی

شعر "مترسک" از شاعر "نسیم افتخار" ماهی گُلی
می گرید برای آدم برفی
و آدم برفی
ذوب می شود برای مترسک
مترسک اما...
می رقصد و دست می گشاید و
آزادانه پرواز می کند انگار
و کسی نمی داند
روزه سکوت گرفته برای سلامتی ماهی و آدم برفی



:: موضوعات مرتبط: شاعران سایت شعرنو , ,
:: برچسب‌ها: شعرنو , نسیم افتخار , ,
تاریخ : یک شنبه 11 اسفند 1392
بازدید : 725
نویسنده : آوا فتوحی

از شاعر "غزاله رستم زاده"

آن دنیا
تکه های آدم را جمع می کنند
مثل یک پازل،
کنار هم می گذارند و به بهشت می برند
چشم هایش در اروند
دست راستش خرمشهر
و دلش را در پنجره ای جا گذاشته است
که هر غروب
رو به اهواز باز می شود.



:: موضوعات مرتبط: شاعران سایت شعرنو , ,
:: برچسب‌ها: غزاله رستم زاده , شعرنو ,
تاریخ : یک شنبه 11 اسفند 1392
بازدید : 861
نویسنده : آوا فتوحی

شعر "انار" از شاعر "مهتاب صدیق"

انار های همسایه به بلوغ رسیده اند..
دلم ترک بر میدارد..
درست یک جمعه پاییزی..
من..
تو..
و هراس انارهایی که در تشویش خواب آلودگی مادربزرگ دانه دانه شد..

دلم ترک برداشته است..
دیگر برایم انار نمیچینی؟



:: موضوعات مرتبط: شاعران سایت شعرنو , ,
:: برچسب‌ها: شعرنو , مهتاب صدیق , ,
تاریخ : چهار شنبه 30 بهمن 1392
بازدید : 587
نویسنده : آوا فتوحی

خسته از فریاد
گلویی صاف میکنم
آماده
برای سکوت.


پیچک منطق های خشک
فلسفه ی کودکی ام را فرا میگیرد
هوای مردگی
رنگ آبی خاطراتم را سیاه میکند.

سایه ها
می آیند


همانا که قاتلان افکارم هستند
یا شاید وارثان گذشته
چه فرق می کند.
تکیه داده بر دیوار
نظاره گر
یکدیگر را تسلا میدهند.

تنگی نفس
صورت افق را سرخ میکند
می میرم
برف ها آب می شوند
درختان گرم .



:: موضوعات مرتبط: شاعران سایت شعرنو , ,
:: برچسب‌ها: "احمد بياباني , شعرنو , ,
تاریخ : چهار شنبه 30 بهمن 1392
بازدید : 645
نویسنده : آوا فتوحی

کجاست آن حکیم
که از تجربتی تلخ
نقاب بر چهره می زند
وای برمن
که حکیم من تویی با آن نقاب شوم
بیا
کمی خودت باش نه آن نقاب
کدام حکیم
نگاه مرا
و دل تو را
شاید به درمان خواهد نشست
بیا



:: موضوعات مرتبط: شاعران سایت شعرنو , ,
:: برچسب‌ها: شعرنو , بیابانی ,
تاریخ : چهار شنبه 30 بهمن 1392
بازدید : 702
نویسنده : آوا فتوحی

درساحل تنهایی ام
حیات غزلهایم را
به نظاره می نشینم.
وقتی که
واژه ها
درمرداب قافیه ها غوطه ورند.
به تک تک ابیاتم سوگند
که من اندوه کلامم
به تنهایی نمی خرم.
من وسوختن بال پروانه چه؟
من وتیشه ی فرهاد دیوانه چه؟
.



:: موضوعات مرتبط: شاعران سایت شعرنو , ,
:: برچسب‌ها: "مصطفی رادقره ویس" , شعرنو ,
تاریخ : چهار شنبه 30 بهمن 1392
بازدید : 624
نویسنده : آوا فتوحی

نگاه کن بر این سنگِ کوچک
سینه سپر کرده بر قله ی کوه
استوار در برابرِ طوفان .
نشسته بر آن شاهینِ تیز چشم
خیره به اعماقِ عصیان ...
تا دوردست
وگرفته قلبِ من به منقار خود !

نگاه کن بر آن برگِ زرد
آویخته بر درختِ کهنسال
در ستیزِ نا برابر با باد .
نشسته بر آن کرمِ ابریشم
می جود ناله های زمین ...
زمان
و رگهای من در میانِ دندانهایش !

اینک ببین مرا
در شوکتِ شگفتِ شوقِ شاعری !
با قلبی ...
در اوجِ قله
به اهتزاز !
و رگهایی ...
جان داده بر تار و پود زندگیِ مردمان !
سوار بر بادی
در تسخیر مدامِ من !
مهرم در انتشار
و خونم همیشه در تپش !



:: موضوعات مرتبط: شاعران سایت شعرنو , ,
:: برچسب‌ها: امیرخیزی , شعرنو , ,
تاریخ : چهار شنبه 30 بهمن 1392
بازدید : 685
نویسنده : آوا فتوحی

اینجایم
من از خاکسپاری شقایق می آیم
و
ساده تر ازاین،
نمی توانم بمیرم



:: موضوعات مرتبط: شاعران سایت شعرنو , ,
:: برچسب‌ها: جزایری , شعرنو ,
تاریخ : سه شنبه 29 بهمن 1392
بازدید : 737
نویسنده : آوا فتوحی

این همه آلبالو در باغ

اما

لب تو در یاد.



:: موضوعات مرتبط: شاعران سایت شعرنو , ,
:: برچسب‌ها: سلطانیان , شعرنو , ,
تاریخ : دو شنبه 21 بهمن 1392
بازدید : 730
نویسنده : آوا فتوحی

كمی جلوتر
من آن طرف امروز پیاده می شوم
كمی نزدیك به پنجشنبه نگهدار
كسی از سایه های هر چه ناپیدا می آید
از آن
طرف كودكی
و نزدیك پنجشنبه به راه بعد از امروز می افتد
كمی نزدیك به پنجشنبه نگهدار
تو همان آشناترین صدای این حدودی
كه مرا میان مكث سفر
به كودك ترین سایه ها می بری
با دلم كه هوای باغ كرده است
با دلم كه پی چند قدم شب زیر ماه می گردد
و مرامی نشیند
می
نشینم و از یادمی روم
می نشینم و دنیا را فكر می كنم
آشناترین صدای این حدود پنجشنبه
كنار غربت راه و مسافران چشمخیس
دارم به ابتدای سفر می روم
به انتهای هر چه در پیش رو می رسم
گوش می كنی ؟
می خواهم از كنار همین پنجشنبه حرفی بزنم
حالا كه دارم از یاد
می روم
دارم سكوت می شوم
می خواهم آشناترین صدای این حدود تازه شوم
گوش می كنی؟
پیش روی سفر
بالای نزدیك پنجشنبه برف گرفته است
پیش روی سفر
تا نه این همه ناپیدا
تنها منم كه آشناترین صدای این حدودم
تنها منم كه آشناترین صدای هر حدودم
حالا هر چه باران است ، در من برف می شود
هر چه دریاست ، در من آبی
حالا هر چه پیری است ، در من كودك
هر چه ناپیدا ، در من پیدا
حالا هر چه هر روز و بعد از این
هر چه پیش رو
منم كه از یاد می روم ، آغاز می شوم
و پنجشنبه نزدیك من است
جهان را همین
جا نگهدار
من پیاده می شوم



:: موضوعات مرتبط: شاعران سایت شعرنو , ,
:: برچسب‌ها: شعرنو , هیوا مسیح , ,
تاریخ : شنبه 19 بهمن 1392
بازدید : 673
نویسنده : آوا فتوحی

هر چه دل بر رخ تقدیر نوشتم غم شد
هر غم بر دل دیوانه کشیدم کم شد
هر چه تدبیر به تغییر قضا آوردم
مثل شیر و شبه سایگیِ بی دم شد
هر چه تنویر شکفت از شب مهتابی شوق
آهِ محزون دلم قسمتی از ماتم شد
دل سپردم به طربخانه عیشی تازه
شور افسونگریش معرکه عالم شد
لحن دلگش شکرستان شهودم جوشید
تا متاع سفرم سیب رخ آدم شد
رشک غمدیده یچشمم چو خم اندر خم گشت
صد ملک اشک فشان در غم آدم خم شد
.((................از این جا قافیه عوض شده))
نرسیدم که زنم بوسه به دستان سحر
گرگُ میش آمد ُ افتاد هوا از نفسم
یک جلو دار کشیده همه را سوی خطا (1)
مرگ شیطان بزند بوسه به دار قفسم
سبز شد ه سرخی دلناله ز خودآگاهی
تا سلامی برسد از نفس صبح کَسم
باز شد ه دیده ی تاریک تر از زهره ی دل
تا که نوشیده ز شهدی که رسید از عسسم
در قفا تاب و تبم شعله گر گرمی بود
تا نینداخت نقابش به خیال هو سم
طوق طوفان زده بر داشت زشبگردی ِآه
چشمکی نرم کشیده به خروش جرسم
وقت خوش باشدم آن گَه که بخواند رمزی

بزند سینه داغش نفسی بر نفسم
15/11/92

منظور از جلو دار خطا ابلیس است



:: موضوعات مرتبط: شاعران سایت شعرنو , ,
:: برچسب‌ها: ناصر اهورا , شعرنو , ,
تاریخ : شنبه 21 دی 1392
بازدید : 543
نویسنده : آوا فتوحی

ابر پريشان

تصوير مرا مانَد

پيچيده و درهم

در خاطره ي مشوشِ باد.

خورشيد

به سنگيني فرو مي ريزد.

دست بر پيشاني مي برم

مشتي به باد مي كوبم

و خيره مي مانم

به نقطه اي از دور.



:: برچسب‌ها: شعرنو , انجمن شاعران پارس , ,
تاریخ : یک شنبه 8 دی 1392
بازدید : 1019
نویسنده : آوا فتوحی

 

 

 

 

شعر "آهوی زیبا(دوبیتی)" از شاعر "بهمن نوری قاضی کند

الا ای دل الا ای دل، جوانی

که مثل شیر بیشه پر توانی

به چنگت آر آن آهوی زیبا

رقیب آرد به چنگش، تو بمانی



:: موضوعات مرتبط: شاعران سایت شعرنو , ,
:: برچسب‌ها: شعرنو , بهمن نوری , ,
تاریخ : جمعه 6 دی 1392
بازدید : 656
نویسنده : آوا فتوحی

 

 

کلاغ را

سفید

باید دید

شعرم

برهنه است

همین امروز

دلم

برای همه ماندگان

                      سوخت .

 

 



:: موضوعات مرتبط: شاعران سایت شعرنو , ,
:: برچسب‌ها: شعرنو , آوا رضایی , ,
تاریخ : جمعه 6 دی 1392
بازدید : 904
نویسنده : آوا فتوحی

 

شعر "طلوع زمستان" از شاعر "فردین نوری" غروب اندیشه سرد یخی است
در بستر دریاچه ارمیده در دشت و آسمانی خالی
از پرواز پرندگان خیال
و میشکند شاخه یخ زده پاییز
زیر هجوم سرد زمستان
رقص اخرین خدا حافظی رنگ
وحضور فصلی سفید فصل یکرنگی
زمستان
طلوع میکند با رفتن یلدا
زمستان



:: موضوعات مرتبط: شاعران سایت شعرنو , ,
:: برچسب‌ها: شعرنو , فردین نوری , ,
تاریخ : جمعه 6 دی 1392
بازدید : 712
نویسنده : آوا فتوحی

شعر "و آن غریبه آمد سراغ ما" از شاعر "حسین رضایی"

زمین ما را گرفته اند
کسی به دادمان نمی رسد
کسی هنوز
بعد از اینهمه سال
نیامده توی گوششان بزند
چقدر بی کسیم ما ، چه تنهاییم
زمین مان آب و خاک خوبی داشت
کنار خانواده خوش بودیم
نبود غصه ای تا که همسایه
زمین خود را به یک غریبه فروخت
و آن غریبه آمد سراغ ما
برای ما هفت تیر کشید
وگفت اینجا از ماست
نه پول میدهیم
نه مهلت
از این زمین باید بروید
کجا؟
نمیدانم رفتیم
از آن زمان تا کنون هر روز
به خانه ای میهمان هستیم

به امید آزادی قدس شریف



:: موضوعات مرتبط: شاعران سایت شعرنو , ,
:: برچسب‌ها: شعرنو , حسین رضایی , ,
تاریخ : پنج شنبه 5 دی 1392
بازدید : 808
نویسنده : آوا فتوحی

 

شعر "دیواردلت" از شاعر "علیرضا محسنی" توبه من خندیدی
زیرلب هم گفتی
که چرا این همه دیوار دلت کوتاه است
که به دیواردلت خوب نگری،یادگار همه رهگذران پیدا است
ما کشیدیم ،به دور دل خود،برج وباروی بلند
ره نیابد بدان دوست ودشمن به کمند
من دراین فکر،که آیا ، دیوار دلم کوتاه است
لازم است تا به خشتی بلندش کنم
وبه ناگاه، دستی تکان داد به من رهگذری
اوهمان بود،که میگفت به من
که چرا این همه دیوار دلت کوتاه است.



:: موضوعات مرتبط: شاعران سایت شعرنو , ,
:: برچسب‌ها: شعرنو , محسنی ,
تاریخ : چهار شنبه 13 آذر 1392
بازدید : 1106
نویسنده : آوا فتوحی

شعر "دوری تو" از شاعر "محسن امیری" طوفان بپا کرد
دلم در هوای تو
شبانگاه که ماه می رقصد
ستارگان سوسو می زنند
دریا امواج موجش به ساحل می ارامد
نسیم باد زلف سیاهت ....
برگونه می رقصاند
آه: این رنج من.....
از دوری تو...
ناله سر می دهد
در ظلمت تاریکی شب



:: موضوعات مرتبط: شاعران سایت شعرنو , ,
:: برچسب‌ها: شعرنو , ,
تاریخ : چهار شنبه 13 آذر 1392
بازدید : 1100
نویسنده : آوا فتوحی

شعر "عشق هی مرا خر می نمود" از شاعر "سید مهدی مرتضوی" عشق افساری است برگردنم
میکشد معشوق و من در حیرتم

میکشم گردن که او را وا کنم
تنگ تر گردد طناب بر گردنم

عشق اول جلوه گر بودوشغال
آتشی روشن به زیر مجمرم

می نابی داد به دستم دلبرم
آتشی انداخت و کرد شعله ورم

بعد کمکم هی مرا خر مینمود
بار می انداخت بر دوش و برم

بعد قلاده نمود بر گردنم
چو سگان هوهو کنان در برزنم

عشق رسوا و نمایانم نمود
و از عشق بازی ها پشیمانم نمود

ای خدایا توبه از عشق و جنون
توبه از جور و جفاها و ظلوم

یک نگاهی بر من بی چاره کن
تا که جان را از تنم بیرون کنم



:: موضوعات مرتبط: شاعران سایت شعرنو , ,
:: برچسب‌ها: شعرنو , ,
تاریخ : سه شنبه 5 آذر 1392
بازدید : 1185
نویسنده : آوا فتوحی

چشمها در دهان مبهوت

شانه های

           آوار ِ وهم

                      در سکوت ،

و زخمِ خاکستری

شعر سپیدم را

                 سیاه می کند  .

 

 



:: موضوعات مرتبط: شاعران سایت شعرنو , ,
:: برچسب‌ها: فیس بوک , شعرنو , ,
تاریخ : سه شنبه 5 آذر 1392
بازدید : 1632
نویسنده : آوا فتوحی

شعر "سلام (نیم غزل!)" از شاعر "بهروز عسکرزاده"
سلام ای عشق دیروزی و امروزی و فردایی
هزاران بار مردم باز می میرم نمی آیی؟

ستم یک سوی و جهلی سخت دیگر سو؛ چه بیدادی!
که تا برجاست این، از آن رهایی هست رؤیایی

چه می جورند در اسطوره های اول پرگرد؟
نمی یابند در آن جز غم و خشکی و نازایی

کجا سی مرغ مرگ اندیش زا، زاییده سیمرغی؟!
نباشد سینه سینایی، کجا یابند بینایی؟

سلام ای غنچۀ پُرپَر که از صرصر شدی پَرپَر
سلام ای راد دارآویز جویای شکوفایی

...

سلامی بر تو بوی جانفزای داد و آزادی
اگر روزی درین ارمانسرا پیچی به پیدایی!



:: موضوعات مرتبط: , شاعران سایت شعرنو , ,
:: برچسب‌ها: شعرنو , ,
تاریخ : سه شنبه 5 آذر 1392
بازدید : 854
نویسنده : آوا فتوحی

شعر "غرق" از شاعر "رضا جوکار " دریا!
در شبی طوفانی
پدرم غرق چشمانت شد
من و مادر تنها ماندیم


**********
پ.ن

در کودکی
با شمارش ستارگان خوابم می برد
و اکنون با شمارش غم هایم



:: موضوعات مرتبط: شاعران سایت شعرنو , ,
:: برچسب‌ها: شعرنو , جوکار , ,
تاریخ : سه شنبه 5 آذر 1392
بازدید : 941
نویسنده : آوا فتوحی

شعر "ادامه دارد.." از شاعر "محسن نوزعیم" ادامه دارد...
این بازی سترگ
در ادوار تاریک
که تو آغاز کردی اش
تکیه زده ا ی بر آن اریکه
تو سواره ی
و من پیاده.
تازیانه بدستی
و میزنی
برسینه دلم
اما
غافلی از قلمم
که گم شده در
"سپیدی خود "
غافلی از گذرگاه واژه هایم
که همچون
"کودک درون"
با من انس پیدا کرده
و بالغ می شود
.
.
"بالغ می شود"

پ.ن.
این ادوار حکایتها دارد
این "قلم" با خود زخمها دارد



:: موضوعات مرتبط: شاعران سایت شعرنو , ,
:: برچسب‌ها: شعرنو , نورعیم , ,
تاریخ : سه شنبه 5 آذر 1392
بازدید : 928
نویسنده : آوا فتوحی

شعر "خزان من" از شاعر "نسیم افتخار"

دوباره فصل عاشقی، دوباره گریه ی خزان
دوباره عطر زردی و دوباره سستیِ توان

صدای ناله های مرگ، میان بهت خاطرات
پوسته های خستگی، زیر قدم های جهان

سکوت کز کرده ی شب چنگ زده به قلب من
شمع فروز و غم ببر، بلوغ شب شود نهان

بارش رشته های نور، بر فلک جلوه نما
هست گران، هست گران، هست گران

نغمه ی پژمردگی و تاول غم بر دل شب
آمدن ساغر اندوه، فغان، آه فغان، آه فغان

بوسه ی رسوایی نم به زورق زلف زمین
پیکر گم گشته ی ماه آمد و شد وقت اذان



:: موضوعات مرتبط: شاعران سایت شعرنو , ,
:: برچسب‌ها: شعرنو , نسیم افتخار , ,
تاریخ : سه شنبه 5 آذر 1392
بازدید : 930
نویسنده : آوا فتوحی

شعر "بانی مرگ زلیخایت کی است ؟" از شاعر "محمد علی شیردل"

بشکفد تا غنـــــچه ی سرخ لبت
طبع شعری و شاعری گـــل می کند
ساغر لــــــــــب های عناب نگار
دفتر شعرم , پر از مُـــــل می کند

می نشـــــــــــیند تا قلم آهسته در
گرمیِ آغوشِ انگشتانِ دســـت
از شراب اشک, ناگه می شــــــود
دفتر وشعر و قلم , شــیدا و مست

دســــــــــــت در دست قلم انداختم
می روم , تا عشق را پیــــــدا کنم
رفته ای , مجبور می گــــردم که باز
با تمام غــــصه هایت , تا کنم

بس که شعر ازغصه و غم گفته ام
عالم و آدم زدســــــتم شاکی است
آآآی یوسف مُردم و معلوم نیست
بانی مرگ زلیـــخایت , کی است ؟

ای که عمری بر دل مجــــــنون من
بی محابا کدخـــــــــدائی کرده ای
آشیانم را چنین آتش مــــــــــــزن
ای که من را دل هوائی کرده ای

تو بیا تا ای مـــــــه زیبای عشق
روی ماه ِ آسمان را , کـــم کنم
خنده کن تا باز در دیوان خـــــود
جای پای عشق را محـــکم کنم



:: موضوعات مرتبط: شاعران سایت شعرنو , ,
:: برچسب‌ها: شعرنو , شیردل , ,
تاریخ : سه شنبه 28 آبان 1392
بازدید : 1161
نویسنده : آوا فتوحی

شعر "چایی ، با طعم خون " از شاعر "سجاد فتوحی "

به جاده های ترک خورده حادثه ،
ایمان بیاوریم
به چشمهای پژمرده احتیاط
به راههای غریب جبر !!!
رویاهای مسلوخ ، ورم کرده از تبی گنگ ...
و خلسه های « رت » ...
*
*
*
مادرم با قند خونش چای می نوشد
و با کلسترولی هماهنگ با سی و اندی سال ،
سوغات فرنگ ، نَبَرد !!!
«جم فیبروزیل» تنش سالهاست میدرد
قلب عصیان را !!!



:: موضوعات مرتبط: شاعران سایت شعرنو , ,
:: برچسب‌ها: شعرنو , ,
تاریخ : سه شنبه 28 آبان 1392
بازدید : 989
نویسنده : آوا فتوحی

شعر "مورچه هاپروازنمی کنند" از شاعر "امیرحسین زمان" مورچگانْ کارگرْ
تا...
مـلـکـه پروازکند
تکه های شیرین درد!بردوش
هرم هاساخته شد
وفـــرعـــون
به دست مـــــــــا
ده به یک ازکمرشکستیم
آری ماقلاده داشتیم
اما...
ازجنسِ جــــبـــــر
لشکرکه نه،غلام سیاه!
فــــرمــانــده؟
فرمان ده!
تقدیرمااین بود
این بود؟
زیرا
مورچه هاپروازنمی کنند
هـــرگـــــز.

پی نوشت؛
ده هابرابروزن خویش
جورزورکشیدیم شکستیم
تا نشکنند
خدایاشاکی ام!
شیشه هم می شکندولی صدادارد
توصــداراهم ازلشگرکمرشکسته ی مادریغ کردی
"اثری سورئال برپایه ی زندگی مورچه های برده دارومورچه ی فرعون.



:: موضوعات مرتبط: شاعران سایت شعرنو , ,
:: برچسب‌ها: شعرنو , ,
تاریخ : سه شنبه 28 آبان 1392
بازدید : 17625
نویسنده : آوا فتوحی

شعر " تاراج" از شاعر "رشیدحسینی"

تو تاراجی تویی بر باد رفته
توآن دادی بر او بیداد رفته
کسی شاید سراغ از تونگیرد
تو تنهایی تویی از یاد رفته



:: موضوعات مرتبط: شاعران سایت شعرنو , ,
:: برچسب‌ها: شعرنو , ,
تاریخ : سه شنبه 28 آبان 1392
بازدید : 1183
نویسنده : آوا فتوحی

شعر "سراب" از شاعر "علی بابایی وناشی" سراب

نگاهم می کنی اما نگاهی سرد
که لبریز است از احساس یک نامرد
نگاهت میکنم ،اما نگاهت را تواز من باز می گیری
و من هم میزنم بر گوش خود یک بار دیگر سخت یک سیلی
نگفتم ننگری بر او دگر ای چشم؟اما چشم می گوید
تو گفتی ننگرم ،اما مرا مجذوب خود کرده است
ولی چندی است ،دیگر من نگاهت را نمی بینم
و از تو می کنم خواهش، که بر من یک نگاهی کن
نگاهم کن ببین در این جواب سرد و غمگینم
نشسته بغض و درد و ناله و حسرت به بالینم
تو وقتی آن نگاه سرد، اما صورت زیبای خود را باز می گیری
من اینجا سخت میگریم،واز این قطره های اشک من سیلی شود جاری
و آید سوی منزلگاه تو ،تا که آن کند ویران
ولی نه ابن خیالی بیش اما تلخ بر من نیست



:: موضوعات مرتبط: شاعران سایت شعرنو , ,
:: برچسب‌ها: شعرنو , ,
تاریخ : سه شنبه 28 آبان 1392
بازدید : 1047
نویسنده : آوا فتوحی

شعر "ِمهر و حسد(1)" از شاعر "محمد امیرزاده قاسمی"

به کنار جنگلی انبوه ز لطف ودود
گلی خندان برست و دل ها ربود

گل زیبا چو چشم به دنیا گشود
بدید بر کنارش یکی درخت کبود

به قد چون سرو و به ناز چون بید
ریشه چون کوه و شاخسار چون حدید

عجب کرد هرآنکه آن کوه وار بدید
خالق را نباید پرسید این چه بود آفرید

درخت هر دم روی به سوی بادی می گشود
به یک دم دست به سوی آسمان می گشود

به الله الله و ذکر یا ذوالجلال
درهای هفت جهان به یک آن می گشود

به سبحان الله و ذکر اللهِ فرد
دل کوه و دشت در هم می فشرد

به هر ذکر به رسم ادب نه از روی خرد
آن درخت قد سروَش بر زمین تمام مفسرد

در این حال و در این روزگار
از قضا و طبع صنع پروردگار

رودی به آن کنار راه به دریا می جست
ز پروردگار نشان از آن یار می جست



:: موضوعات مرتبط: شاعران سایت شعرنو , ,
:: برچسب‌ها: شعرنو , ,

تعداد صفحات : 124
صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 124 صفحه بعد


اگر که سن را عروس بدانیم و اندیشه را داماد این زفاف را اویی می شناسد که حافظ را بستاید (گوته)

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

RSS

Powered By
loxblog.Com